دلی که شیفتۀ از محمدحسین غروی اصفهانی غزل 54

محمدحسین غروی اصفهانی

آثار محمدحسین غروی اصفهانی

محمدحسین غروی اصفهانی

دلی که شیفتۀ روی آن پریزاد است

1 دلی که شیفتۀ روی آن پریزاد است ز بند دیو طبیعت هماره آزاد است

2 خراب بادۀ عشق تو ای بت سرمست خرابی دل او زین خراب آباد است

3 ز جام باده طلب عکس شاهد وحدت که نقش باطل کثرت چو کاه بر باد است

4 اگر بکوی حقیقت گذر کنی بینی اساس ملک طبیعت چه سست بنیاد است

5 بر تک و بوی مشو غره و بجو یاری که جسن صورت و معنی او خداداد است

6 نگار من! بگشا چهره تا که بگشائی ز کار من گرهی را که مشکل افتاد است

7 قمار عشق بسی با تو باختیم ولی تو را عجب که فراموش شد، مرا یاد است

8 درون سوختگان را نمانده جز آهی چه حال داد نباشد چه جای فریاد است

9 قرین یار سهی سرو را چه آگاهی است از آن کسی که زمین گیر شاخ شمشاد است

10 ز تلخ کامی ایام خوشترین خبری حکایت لب شیرین و شور فرهاد است

11 چو مفتقر بغمم دوست مبتلائی نیست ولیک چون غم شاد است

عکس نوشته
کامنت
comment