-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دل قیامت می کند از طبع ناشادم مپرس بیستون یک ناله میگردد ز فرهادم مپرس
2 نام هم مفت است، عنقا بشنو و خاموش باش صد عدم از هستی آن سویم ز ایجادم مپرس
3 محفلآرای حضورم خلوت نسیان اوست گو فراموشم نخواهی هیچش از یادم مپرس
4 پهلویخودمیخورم چون شمعو ازخود میروم رهنورد وادی تسلیمم از زادم مپرس
5 تهمت تشویش نتوان بر مزاج سایه بست خواب امنی دارم از عجز خدادادم مپرس
6 تا مژه در جنبش آید عافیت خاکستر است شمع بزم یأسم از اشک شررزادم مپرس
7 همچو طاووسم به چندین رنگ محو جلوهای نقش دامم دیدی از نیرنگ صیادم مپرس
8 کس در این محفل زباندان چراغکشته نیست از خموشی سرمه گردیدم ز فریادم مپرس
9 آب در آیینه بیدل حرف زنگار است و بس سیل اگر گردی سراغ کلفتآبادم مپرس