1 دل دمخسینوس شد ناشکیب کخ در کار عذار چه سازد فریب
1 بدان ماند که یزدان گرو گر جهانی نو بر آورده است دیگر
2 چو کشمر بوم او پر سرو و با حسن چو کشمیر اصل او پر نقش و با فر
1 گر زلف ترا رخ تو منزل نشدی تاریکی شب ز خلق زایل نشدی
2 گر بر حکما وصف تو مشکل نشدی فرزانه ز دیدار تو بیدل نشدی
1 منقش عالمی فردوس کردار نه فرخار و همه پر نقش فرخار
2 هواش از طلعت ماهان پر از نور زمینش از بوسۀ شاهان پر آثار