خاقانی شروانی

خاقانی شروانی

خاقانی شروانی
خاقانی شروانی

دل سکهٔ عشق می‌نگرداند از خاقانی شروانی غزل 152

غزل 152 ام از 1365 غزلیات

دل سکهٔ عشق می‌نگرداند

1 دل سکهٔ عشق می‌نگرداند جان خطبهٔ عافیت نمی‌خواند

2 یک رشتهٔ جان به صد گره دارم صبرش گرهی گشاد نتواند

3 گفتی به مغان رو و به می بنشین کاین آتش غم جز آب ننشاند

4 رفتم به مغان و هم ندیدم کس کو آب طرب به جوی دل راند

5 ساقی دیدم که جرعه بر آتش می‌ریزد و خاک تشنه می‌ماند

6 بر آتش ریزد آب خضر آوخ من خاک و اسیر باد و او داند

7 چو خاک ز جرعه جوشم از غیرت کو جرعه چرا بر آتش افشاند

8 دل ماند ز ساقیم غلط گفتم آن دل که نماند ازو کجا ماند

9 هان چشم من است ساقی و اشکم درد است و رخم سفال را ماند

10 جز ساقی و دردی سفال و می از ششدر غم مرا که برهاند

11 ای پیر مغان دل شما مرغان آمد شد ما دگر نرنجاند

12 خمار شما ندارد آن رطلی کو عقل مرا تمام بستاند

13 کهسار شما نیارد آن سیلی کو سنگ مرا ز جا بگرداند

14 خاقانی نخل عشق شد تازه کو دست طلب که نخل جنباند

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر دل سکهٔ عشق می‌نگرداند

شاعر شعر دل سکهٔ عشق می‌نگرداند چه کسی است ؟

شاعر شعر دل سکهٔ عشق می‌نگرداند خاقانی شروانی می باشد.

شعر دل سکهٔ عشق می‌نگرداند در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 6 سروده شده است.

قالب شعر دل سکهٔ عشق می‌نگرداند چیست ؟

قالب شعر دل سکهٔ عشق می‌نگرداند غزل است

مضمون اصلی شعر دل سکهٔ عشق می‌نگرداند چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
ویدیویی