- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دل بتدبیر بر آن زلف چو زنجیر افتاد وای بر حالت دزدی که به شبگیر افتاد
2 دانه خال لب و دام سر زلف تو دید شد پشیمان که در این دام چرا دیر افتاد
3 گاه و بیگاه ز بس آه کشیدم ز غمت سینه آتشکده شد آه ز تأثیر افتاد
4 به نگاهی دل ویرانه چنان کرده خراب که دگر کار دل از صورت تعمیر افتاد
5 عارفا بندگی پیر مغانت خوش باد مس قلب تو چه شد در خور اکسیر افتاد