سیف فرغانی

سیف فرغانی

سیف فرغانی
سیف فرغانی

دل کنون زنده بجان نیست که از سیف فرغانی غزل 49

غزل 49 ام از 736 غزلیات

دل کنون زنده بجان نیست که جانان اینجاست

1 دل کنون زنده بجان نیست که جانان اینجاست وآن حیاتی که بدو زنده بود جان اینجاست

2 نام شکر چه بری قند لب او حاضر ذکر شیرین چکنی خسرو خوبان اینجاست

3 طوطی تنگ دلم لیک ز شکر پس ازین بار منت نکشم کآن شکرستان اینجاست

4 پیش ازین گر چه بسی نعره زدم چون بلبل گریه چون ابر کنم کآن گل خندان اینجاست

5 مجلسی پر ز عزیزان زلیخا مهرند دست دل خسته که آن یوسف کنعان اینجاست

6 نیکوان نور ندارند چو استاره بروز کامشب از طالع سعد آن مه تابان اینجاست

7 امشب ای صبح تو در دامن شب پنهان باش کآفتابی که برآید ز گریبان اینجاست

8 شست دل در طلب ماهی اومید انداخت جان خضروار که آن چشمه حیوان اینجاست

9 هرکرا درد دلی بود و نمی گفت بکس گو بجو مرهم آن درد که درمان اینجاست

10 از مجاری شکر پیش جگر سوختگان نمک افشانده که چندین دل بریان اینجاست

11 عشق در دل غم و انده نبود دور از تو جور لشکر بکش ای خواجه کی سلطان اینجاست

12 زین غزل جمله بیک قول شدند اهل سماع همه گوینده چو بلبل که گلستان اینجاست

13 سیف فرغانی تو نیز بگو چون دگران «خانه امشب چو بهشتست که رضوان اینجاست »

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر دل کنون زنده بجان نیست که جانان اینجاست

شاعر شعر دل کنون زنده بجان نیست که جانان اینجاست چه کسی است ؟

شاعر شعر دل کنون زنده بجان نیست که جانان اینجاست سیف فرغانی می باشد.

شعر دل کنون زنده بجان نیست که جانان اینجاست در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر دل کنون زنده بجان نیست که جانان اینجاست چیست ؟

قالب شعر دل کنون زنده بجان نیست که جانان اینجاست غزل است

مضمون اصلی شعر دل کنون زنده بجان نیست که جانان اینجاست چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.