دل غرقه انوار جمالی و جلالی از شمس مغربی غزل 28

شمس مغربی

آثار شمس مغربی

شمس مغربی

دل غرقه انوار جمالی و جلالی است

1 دل غرقه انوار جمالی و جلالی است بر وی نظر از جانب دلبر متوالی است

2 دل منظر عالی و نظرگاه رفیع است یار است که او ناظر این منظر عالی است

3 خالی است حوالی حریم دل از اغیار اغیار کجا واقف این بود و حوالی است

4 جز نقش رخ دوست در آن دل نتوان یافت کان آینه از نقش جهان صافی و خالی است

5 در عالم او هیچ شب روز نباشد کاو برتر ازین عالم و ایام و لیالی است

6 در یکه از او جمله جهان گشت پدیدار آن درّ گرانمایه از آن بحر لآلی است

7 عالم بخط دوست کتابی است ولیکن مخفی است از آنکس که نه قاری است و نه تالی است

8 ایمغربی کس را خبر از عالم دل نیست چه عالم دل زایل وعالم متعالی است

عکس نوشته
کامنت
comment