دل را ز دم تو دام روزی است از خاقانی شروانی غزل 67

خاقانی شروانی

آثار خاقانی شروانی

خاقانی شروانی

دل را ز دم تو دام روزی است

1 دل را ز دم تو دام روزی است وز صاف تو درد خام روزی است

2 از ساقی مجلس تو ما را از دور خیال جام روزی است

3 جان خاک تو شد که خاک را هم از جرعهٔ ناتمام روزی است

4 مرغی است دلم بلندپرواز اما ز قضاش دام روزی است

5 ناکام شدم به کام دشمن تا خود ز توام چه کام روزی است

6 زان پای بر آتشم که دل را بر خاک درت مقام روزی است

7 ماندم به شمار هجر و وصلت تا زین دو مرا کدام روزی است

8 فتواست به خون من غمت را الحق غم تو حرام روزی است

9 خاقانی را زیاد خواندی کورا ز وجود نام روزی است

عکس نوشته
کامنت
comment