دل گسست از من و با چشم تو پیوست از نیر تبریزی غزل 112

نیر تبریزی

آثار نیر تبریزی

نیر تبریزی

دل گسست از من و با چشم تو پیوست به هم

1 دل گسست از من و با چشم تو پیوست به هم دشمن و دوست به خونم شد و همدست به هم

2 رشتهٔ مهر چنان می‌گسل از هم که چو خط ز در صلح در آید بتوان بست به هم

3 به کدامین طرف ای موج روانی که دگر زورقی نیست درین بحر که نشکست به هم

4 تیر مژگان تو تا در دل خونبار نشست شستم از دیده به یک چشم زدن دست به هم

5 چشم صیدافکن آن ترک کمانکش نازم که کند تعبیه صد تبر بیک شست به هم

6 گر زره‌پوش شود عارضت از خط چه عجب که کشیده است بر او تیغ دو بد مست به هم

عکس نوشته
کامنت
comment