- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دل تندرست گشت چو بیمار عشق شد وز خود برست هر که گرفتار عشق شد
2 خسته دلان غم زپی دردهای خویش درمان ازو خوهند که بیمار عشق شد
3 درخواب غفلتند همه خلق وآن فقیر در گور هم نخفت که بیدار عشق شد
4 با قیمتی که انسان دارد بنیم جو خود را فروخت هرکه خریدار عشق شد
5 چون شوق دوست سلسله در گردنش فگند حلاج گفت اناالحق و بر دار عشق شد
6 سرمایه یی که مردم ازآن زر کنند سود درپا فگن که دست تو بی کار عشق شد
7 چیزی که بوی دوست ندارد اگر گلست خارست نزد آنکه بگلزار عشق شد
8 شاهان ملک را بغلامی همی خرد آزاده یی که بنده احرار عشق شد
9 هر روز روی دوست ببیند چو آفتاب چشم دلی که روشن از انوار عشق شد
10 از عشق نام لیلی و مجنون بماند سیف خرم دلی که مخزن اسرار عشق شد