- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 سرگران از چشم دلبر دوش چون بر ما گذشت اشک خون کردم ز غم چون بر من از عمدا گذشت
2 من ز غم رفتم ولی ترسیدم از نظارهای کاندرین ساعت برین ره حور یا حورا گذشت
3 گفت خورشید خرامان دیدم و ماه سما کز تکبر دوش او ابر بر زهرهٔ زهرا گذشت
4 لولو لال همی بارم ز عشقش در کنار کز کنارم ناگهان آن لولو لالا گذشت
5 با خط مشکین ز سیمین عارضی کایزد نهاد مورچه گویی به عمدا بر رهی بیضا گذشت
6 آنچه بر جانم رسید از عشق آن سیمین صنم صد یکی زان بالله ار بر وامق و عذرا گذشت
7 حلقهٔ زلفش بدی چون عروةالوثقی مرا ای مسلمانان فغان کان عروةالوثقا گذشت
8 دین و دنیا گفتمی در بازم اندر کار عشق کار من با او کنون از دین و از دنیا گذشت