- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 سر غنچه در گریبان، دل لاله داغ دارد زانو و شور قمری که به باغ و راغ دارد
2 عجب از دل تو جانا که به حال ما نسوزد چه دلیست خام کز سوخته ای فراغ دارد
3 تو قرین یاری از سوختگان خبر نداری دل بی غم از دل غمزده کی سراغ دارد
4 دلم از غم تو تاریک تر از شب فراقست بدو دیده در رهت منتظر و چراغ دارد
5 ز گل رخ تو تا بلبل نطق من جدا شد نه سر غزل سرائی نه هوای باغ دارد
6 شرری مرا بجانست که در بیان نگنجد چکند رسول دل معذرت از بلاغ دارد
7 خیر درون ما را ز لبان تشنگان جو نه از آنکه از می ناب بکف ایاغ دارد
8 که برد تمتع از منطق طوطی شکرخا که همی ز ابلهی گوش به سوی زاغ دارد
9 تو پری اگر دمی از در مفتقر در آئی بگریزد از تو آن دیو که در دماغ دارد