سر غنچه در گریبان، از محمدحسین غروی اصفهانی غزل 70

محمدحسین غروی اصفهانی

آثار محمدحسین غروی اصفهانی

محمدحسین غروی اصفهانی

سر غنچه در گریبان، دل لاله داغ دارد

1 سر غنچه در گریبان، دل لاله داغ دارد زانو و شور قمری که به باغ و راغ دارد

2 عجب از دل تو جانا که به حال ما نسوزد چه دلیست خام کز سوخته ای فراغ دارد

3 تو قرین یاری از سوختگان خبر نداری دل بی غم از دل غمزده کی سراغ دارد

4 دلم از غم تو تاریک تر از شب فراقست بدو دیده در رهت منتظر و چراغ دارد

5 ز گل رخ تو تا بلبل نطق من جدا شد نه سر غزل سرائی نه هوای باغ دارد

6 شرری مرا بجانست که در بیان نگنجد چکند رسول دل معذرت از بلاغ دارد

7 خیر درون ما را ز لبان تشنگان جو نه از آنکه از می ناب بکف ایاغ دارد

8 که برد تمتع از منطق طوطی شکرخا که همی ز ابلهی گوش به سوی زاغ دارد

9 تو پری اگر دمی از در مفتقر در آئی بگریزد از تو آن دیو که در دماغ دارد

عکس نوشته
کامنت
comment