- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 سد حشر جان ز پی یکه سواری رسید خنجر پرخون به دست شیر شکاری رسید
2 بیهده ابرش نتاخت اینطرف آن ترک مست تیغ به دست اینچنین از پی کاری رسید
3 رخش دوانی ز پیش، اشک فشانی ز پی تند سواری گذشت ، غاشیه داری رسید
4 داغ جنون تازه گشت این دل پژمرده را سخت خزانی گذشت، خوب بهاری رسید
5 وحشی ازین موج خیز رست ولی بعد مرگ غوطه بسی زد به خون تا به کناری رسید