حدیث موی تو نتوان از محیط قمی هفت شهر عشق 15

محیط قمی

آثار محیط قمی

محیط قمی

حدیث موی تو نتوان به عمر گفتن باز

1 حدیث موی تو نتوان به عمر گفتن باز از آن که عمر شود کوته و حدیث دراز

2 به راه عشق تو انجام کار تا چه شود برفت در سر این کار هستیم زآغاز

3 به طاق دلکش آن ابروان محرابی که دور از تو نباشد مرا حضور نماز

4 اگر نه از دل من رسم سوختن آموخت چرا دمی نکند شمع، ترک سوز و گداز

5 گرت هوا است که از خلق بی نیاز شوی زیادتی مطلب، با نصیب خویش بساز

6 گناه بخت سیه بود، دست کوته ما وگرنه سلسله ی موی دوست، بود دراز

7 نحست گام نهی پای بر سر گردون چو از نشیب طبیعت قدم نهی به فراز

8 اگر سعادت جاوید بایدت، ای دل نمای شرح حقیقت، سخن مگو زمجاز

9 حدیث لیلی و مجنون عامری بگذار مخوان فسانه ی محمود غزنوی و ایاز

10 مدیح مظهر حق، مظهر حقایق گوی ثنای حجّت ثانی عَشَر، نما آغاز

11 سمّی ختم رُسل خاتم الائمه که هست نهان زدیده و بر حضرتش عیان هر راز

12 سلیل خسرو دین عسکری شه کونین ولی حق شه دشمن گداز و دوست نواز

13 امام مُنتظر خلق، حجّت موعود که هست چشم جهانی به رهگذارش باز

14 پناه کون و مکان صاحب الزمان مهدی ولی قائم بالسیف، شهسوار حجاز

15 خجسته نامش زان بر زبان نمی آرم که روزگار رقیب است، آسمان غمّاز

16 ز خوان مکرمتش وحش و طیر روزی خوار به شکر موهبتش جنّ و انس هم آواز

17 به اوج جاهش جبرئیل عقل می نرسد به بال شوق کند تا ابد اگر پرواز

18 شها حقیقت وحدت تویی و دور از تو شده حقیقت و وحدت بدل به شرک و حجاز

19 ز حال مردم و وضع زمانه ناگفته تو واقفی و نباشد به عرض حال نیاز

20 درآ زپرده و از یک تجلی رخسار غبار شرک زمرآت ماسوی پرداز

21 «محیط» زنده شود بعد مرگ گر نشود ظهور دولت حق راست نوبت آغاز

عکس نوشته
کامنت
comment