-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 حدیث موی تو نتوان به عمر گفتن باز از آن که عمر شود کوته و حدیث دراز
2 به راه عشق تو انجام کار تا چه شود برفت در سر این کار هستیم زآغاز
3 به طاق دلکش آن ابروان محرابی که دور از تو نباشد مرا حضور نماز
4 اگر نه از دل من رسم سوختن آموخت چرا دمی نکند شمع، ترک سوز و گداز
5 گرت هوا است که از خلق بی نیاز شوی زیادتی مطلب، با نصیب خویش بساز
6 گناه بخت سیه بود، دست کوته ما وگرنه سلسله ی موی دوست، بود دراز
7 نحست گام نهی پای بر سر گردون چو از نشیب طبیعت قدم نهی به فراز
8 اگر سعادت جاوید بایدت، ای دل نمای شرح حقیقت، سخن مگو زمجاز
9 حدیث لیلی و مجنون عامری بگذار مخوان فسانه ی محمود غزنوی و ایاز
10 مدیح مظهر حق، مظهر حقایق گوی ثنای حجّت ثانی عَشَر، نما آغاز
11 سمّی ختم رُسل خاتم الائمه که هست نهان زدیده و بر حضرتش عیان هر راز
12 سلیل خسرو دین عسکری شه کونین ولی حق شه دشمن گداز و دوست نواز
13 امام مُنتظر خلق، حجّت موعود که هست چشم جهانی به رهگذارش باز
14 پناه کون و مکان صاحب الزمان مهدی ولی قائم بالسیف، شهسوار حجاز
15 خجسته نامش زان بر زبان نمی آرم که روزگار رقیب است، آسمان غمّاز
16 ز خوان مکرمتش وحش و طیر روزی خوار به شکر موهبتش جنّ و انس هم آواز
17 به اوج جاهش جبرئیل عقل می نرسد به بال شوق کند تا ابد اگر پرواز
18 شها حقیقت وحدت تویی و دور از تو شده حقیقت و وحدت بدل به شرک و حجاز
19 ز حال مردم و وضع زمانه ناگفته تو واقفی و نباشد به عرض حال نیاز
20 درآ زپرده و از یک تجلی رخسار غبار شرک زمرآت ماسوی پرداز
21 «محیط» زنده شود بعد مرگ گر نشود ظهور دولت حق راست نوبت آغاز