نگهبان چراغ راز دل خاموش از اسیر شهرستانی غزل 631

اسیر شهرستانی

آثار اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

نگهبان چراغ راز دل خاموش می باید

1 نگهبان چراغ راز دل خاموش می باید امانتدار نقد دوستی بیهوش می باید

2 حجاب ره زگرد کاروان برخاست مقصد را توان از یک نگه تا کعبه رفتن هوش می باید

3 ز فیض بی نیازی مزرع ما دامن ابر است قناعت مشربان را قطره دریا جوش می باید

4 چو خورشید از بهار جلوه آیین بسته عالم را چراغان نگاه نرگس جادوش می باید

5 بهار دل میسر شد اسیر از فیض رخسارش گلستان نگاه از خط عنبر پوش می باید

عکس نوشته
کامنت
comment