1 طاعت ز سر جهل به جز وسوسه نیست احکام وصول ذوق در مدرسه نیست
2 عارف نشوی به منطق و هندسه تو برهان و دلیل عشق در هندسه نیست
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 نور او در دیدهٔ بینا خوشی دیدیم ما نور مردم را به نور چشم او دیدیم ما
2 شخص و سایه دو نماید در نظر اما یکیست دو کجا بینیم چون از اهل توحیدیم ما
1 پادشاه و پادشاهی ما و درویشی ما عاقلان و آشنائی ما و بی خویشی ما
2 در میان عشقبازان ما کمیم از هر یکی از کمی ماست در عالم همه بیشی ما
1 رند مستی چو دمی با او برآ از در میخانهٔ ما خوش درآ
2 مجلس ما را غنیمت می شمُر زانکه اینجا خوشتر از هر دو سرا
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به