سعدی شیرازی

سعدی شیرازی

سعدی شیرازی
سعدی شیرازی

بزرگ دولت آن کز درش تو آیی از سعدی شیرازی غزل 312

غزل 312 ام از 1930 غزلیات

بزرگ دولت آن کز درش تو آیی باز

1 بزرگ دولت آن کز درش تو آیی باز بیا بیا که به خیر آمدی کجایی باز

2 رخی کز او متصور نمی‌شود آرام چرا نمودی و دیگر نمی‌نمایی باز

3 در دو لختی چشمان شوخ دلبندت چه کرده‌ام که به رویم نمی‌گشایی باز

4 اگر تو را سر ما هست یا غم ما نیست من از تو دست ندارم به بی‌وفایی باز

5 شراب وصل تو در کام جان من ازلیست هنوز مستم از آن جام آشنایی باز

6 دلی که بر سر کوی تو گم کنم هیهات که جز به روی تو بینم به روشنایی باز

7 تو را هرآینه باید به شهر دیگر رفت که دل نماند در این شهر تا ربایی باز

8 عوام خلق ملامت کنند صوفی را کز این هوا و طبیعت چرا نیایی باز

9 اگر حلاوت مستی بدانی ای هشیار به عمر خود نبری نام پارسایی باز

10 گرت چو سعدی از این در نواله‌ای بخشند برو که خو نکنی هرگز از گدایی باز

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر بزرگ دولت آن کز درش تو آیی باز

شاعر شعر بزرگ دولت آن کز درش تو آیی باز چه کسی است ؟

شاعر شعر بزرگ دولت آن کز درش تو آیی باز سعدی شیرازی می باشد.

شعر بزرگ دولت آن کز درش تو آیی باز در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر بزرگ دولت آن کز درش تو آیی باز چیست ؟

قالب شعر بزرگ دولت آن کز درش تو آیی باز غزل است

مضمون اصلی شعر بزرگ دولت آن کز درش تو آیی باز چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر