خوبان خراب نرگس از بابافغانی شیرازی غزل 298

بابافغانی شیرازی

آثار بابافغانی شیرازی

بابافغانی شیرازی

خوبان خراب نرگس مستانهٔ تواَند

1 خوبان خراب نرگس مستانهٔ تواَند خود را زیاد برده در افسانهٔ تواَند

2 آنان که می‌برند به حسن از پری گرو رخساره برفروز که دیوانهٔ تواَند

3 مستان که شسته‌اند لب از آب زندگی در آرزوی ساغر و پیمانهٔ تواَند

4 من خود چه ذره‌ام که هزار آفتاب‌رو هر روز تا به شب به در خانهٔ تواَند

5 با خویش کردی اهل نظر آشنا ولی چون نیک بنگری همه بیگانهٔ تواَند

6 ای گنج حسن با تو چه دانه‌ست کاینچنین مرغان قدس طالب ویرانهٔ تواَند

7 دل بر وفای هم‌نفسان دورو مبند آنان که خویش‌تر به تو بیگانهٔ تواَند

8 حالا به مکر و حیله رقیب از تو کام یافت بی‌بهره آن گروه که دیوانهٔ تواَند

9 وصلش چو یافت نیست فغانی طمع ببر بسیار کس در آرزوی دانهٔ تواَند

عکس نوشته
کامنت
comment