- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گلستانی که هوای دل نومید گرفت باغبانش ثمر پیشرس از بید گرفت
2 باده الفت سرشار قوامی دارد شبنم گریه ما دامن خورشید گرفت
3 حلقه دام گرفتاری ما چشم غزال صید وحشت که به او الفت جاوید گرفت
4 ساغر از ساقی دوران چه گرفتن دارد این تنک حوصله جام از کف جمشید گرفت
5 سوخت در عشق بتان خجلت بیحاصلیم آتشین گریه ام از گل عرق بید گرفت
6 سوخت پروانه ام از دوری و اجری می خواست جای در بزم چراغان شب عید گرفت
7 دل کجا بود که خاکستر نومیدی ما راه بر سرمه پرکاری امید گرفت
8 گر ز صحرای جنون رست چه غم دارد اسیر خار این بادیه تیغ از کف خورشید گرفت