- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 جبههٔ زرین نمود چهرهٔ صبح از نقاب خندهٔ شب گشت صبح خندهٔ صبح آفتاب
2 غمزهٔ اختر ببست خندهٔ رخسار صبح سرمهٔ گیتی بشست گریهٔ چشم سحاب
3 صبح چو پشت پلنگ کرد هوا را دو رنگ ماه چو شاخ گوزن روی نمود از حجاب
4 دهره برانداخت صبح، زهره برافکند شب پیکر آفاق گشت غرقهٔ صفاری ناب
5 مائده سالار صبح نزل سحرگه فکند از پی جلاب خاص ریخت ز ژاله گلاب
6 صبح نشینان چو شمع ریخته اشک طرب اشک فشرده قدح شمع گشاده شراب
7 پنجهٔ ساقی گرفت مرغ صراحی به دام ز آتش صبح اوفتاد دانهٔ دلها به تاب
8 صبح همه جان چو می، می همه صفوت چو روح جرعه شده خاک بوس خاک ز جرعه خراب
9 چون ترنجی به صبح ساخته نارنج زر از پی دست ملک، مالک رق و رقاب
10 صبح سپهر جلال، خسرو موسی سخن موسی خضر اعتقاد خضر سکندر جناب