جبههٔ زرین نمود چهرهٔ از خاقانی شروانی قصیده 19

خاقانی شروانی

آثار خاقانی شروانی

خاقانی شروانی

جبههٔ زرین نمود چهرهٔ صبح از نقاب

1 جبههٔ زرین نمود چهرهٔ صبح از نقاب خندهٔ شب گشت صبح خندهٔ صبح آفتاب

2 غمزهٔ اختر ببست خندهٔ رخسار صبح سرمهٔ گیتی بشست گریهٔ چشم سحاب

3 صبح چو پشت پلنگ کرد هوا را دو رنگ ماه چو شاخ گوزن روی نمود از حجاب

4 دهره برانداخت صبح، زهره برافکند شب پیکر آفاق گشت غرقهٔ صفاری ناب

5 مائده سالار صبح نزل سحرگه فکند از پی جلاب خاص ریخت ز ژاله گلاب

6 صبح نشینان چو شمع ریخته اشک طرب اشک فشرده قدح شمع گشاده شراب

7 پنجهٔ ساقی گرفت مرغ صراحی به دام ز آتش صبح اوفتاد دانهٔ دلها به تاب

8 صبح همه جان چو می، می همه صفوت چو روح جرعه شده خاک بوس خاک ز جرعه خراب

9 چون ترنجی به صبح ساخته نارنج زر از پی دست ملک، مالک رق و رقاب

10 صبح سپهر جلال، خسرو موسی سخن موسی خضر اعتقاد خضر سکندر جناب

عکس نوشته
کامنت
comment