اثیر اخسیکتی

اثیر اخسیکتی

اثیر اخسیکتی
اثیر اخسیکتی

بخدائی که روی بند عدم از اثیر اخسیکتی قطعه‌ 28

قطعه‌ 28 ام از 462 قطعات

بخدائی که روی بند عدم

1 بخدائی که روی بند عدم امرش از چهره جهان بگشاد

2 باد لطفش بباغ رحمت در بید امید را زبان بگشاد

3 عقد های جواهر و اعراض از دل کان کن فکان بگشاد

4 هیبتش عقل را زبان بربست رحمتش عجز را دهان بگشاد

5 ساخت میتین و تیغ صبح و بدان چشمه مهر از آسمان بگشاد

6 کمر کوه را مرصع کرد چون جواهر زبندگان بگشاد

7 تربیت کرد نفس ناطقه را تا بدو کشور بیان بگشاد

8 بوی لطفش چو رنگ بط آمیخت نبض خون از دل روان بگشاد

9 از پی انس و جان بدست اجل بند ترکیب انس و جان بگشاد

10 که مرا فرقت شما هر دم عقدی از جزع درفشان بگشاد

11 نعره ها میزنم که سوزش آن چرخ را خون ز دیدگان بگشاد

12 ناله ها میکنم که جوزا را کمر سیم از میان بگشاد

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر بخدائی که روی بند عدم

شاعر شعر بخدائی که روی بند عدم چه کسی است ؟

شاعر شعر بخدائی که روی بند عدم اثیر اخسیکتی می باشد.

شعر بخدائی که روی بند عدم در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 6 سروده شده است.

قالب شعر بخدائی که روی بند عدم چیست ؟

قالب شعر بخدائی که روی بند عدم قطعه‌ است

مضمون اصلی شعر بخدائی که روی بند عدم چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
بنر