1 گل طرف کلاه بر بناگوش افکند پوشید لباس روز و شب پوش افکند
2 مشاطه باد شانه زد جعد شمیم وز هر طرفیش طره بر دوش افکند
1 نشست پهلوی من وز رقیب جام گرفت گل تلافی من رنگ انتقام گرفت
2 قضا سمند نشاط کرام پیش آورد قدر عنان مراد از کف لئام گرفت
1 دل به قرب و بعد ازو مهجور نیست از نظر دورست وز دل دور نیست
2 گرچه زان نورست روشن دیده ها دیده ها را طاقت آن نور نیست
1 این نخل که از چشمه جان رسته که کشتست؟ وین خط که دهد یاد ز معجز که نوشتست؟
2 ما فتنه ز مشاطه حسنیم نه از عشق زنار مغان رشته خط و زلف که رشتست؟
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به