1 بهل ای دخترک این دلبری ها مسلمان را نزیبد کافری ها
2 منه دل بر جمال غازه پرورد بیاموز از نگه غارتگری ها
1 از چه رو بر بسته ربط مردم است رشته ی این داستان سر در گم است
2 در جماعت فرد را بینیم ما از چمن او را چو گل چینیم ما
1 ملتی را رفت چون آئین ز دست مثل خاک اجزای او از هم شکست
2 هستی مسلم ز آئین است و بس باطن دین نبی این است و بس
1 از محبت چون خودی محکم شود قوتش فرمانده عالم شود
2 پیر گردون کز کواکب نقش بست غنچه ها از شاخسار او شکست
1 مثل آئینه مشو محو جمال دگران از دل و دیده فرو شوی خیال دگران
2 آتش از ناله مرغان حرم گیر و بسوز آشیانی که نهادی به نهال دگران