گوهر ار جوئی در از شاه نعمت‌الله ولی مثنوی 64

شاه نعمت‌الله ولی

آثار شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

گوهر ار جوئی در این دریا بجو

1 گوهر ار جوئی در این دریا بجو سر آن درّ یتیم از ما بجو

2 نقد گنج کنت کنزاً را طلب هر چه می‌ خواهی بیا از ما طلب

3 ساقی مستیم و جام می به دست می خورند از جام ما رندان مست

4 ملک میخانه سبیل ما بود آید اینجا هر که او ز اینجا بود

5 هر کجا رندی است ما را محرم است هر کجا جامی است با ما همدم است

6 صورت ما مظهر معنی ماست این و آن ، دو شاهد دعوی ماست

7 علم وجدانی است علم عارفان علم اگر خوانی چنین علمی بخوان

8 قول ما صدیق تصدیقش کند آن محقق نیک تحقیقتش کند

9 تا ننوشی می ندانی ذوق می تا نگردی وی نیابی حال وی

10 مستم و خورده شراب بی‌ حساب هر که بیند گویدم خورده شراب

عکس نوشته
کامنت
comment