1 عود قماری که همی داد دود غالیه میساخت گل از دود عود
2 تا که به عزلت نشانند خیز پیشتر از مرگ به عزلت گریز
1 بر آن رویی که نتوان می گرفتن ترش بر روی ما تا کی گرفتن
2 حلالش باد خونم آن چنان، کوست جفایت چون توان بر وی گرفتن
1 سخن پیش رخش زیبا مگویید حدیث لاله خود آنجا مگویید
2 همی گویند کان یکتا چه نیکوست؟ در او شرحی ست کان یکتا مگویید
1 هوای بوستان خوش گشت و باده لطف جان دارد کنون هر کس که جان دارد، هوای بوستان دارد
2 سحرگه بکر غنچه ها باده ها خورده ست در پرده همه سرخی رو بدهد گواهی، گر نهان دارد
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به