گداخت جان که شود کار دل از فیض کاشانی غزل 1076

فیض کاشانی

آثار فیض کاشانی

فیض کاشانی

گداخت جان که شود کار دل تمام و نشد

1 گداخت جان که شود کار دل تمام و نشد بس سوختیم در این آرزوی خام و نشد

2 هزار حیله برانگیختیم تا شاید بریم ره به سراپرده امام و نشد

3 به معرفت نرسی تا به وصل او نرسی که من به خویش نمودم صد اهتمام و نشد

4 فغان که در طلبش عمر رفت و یک ساعت ز وصل دلکش او کام خواستیم و نشد

5 دریغ و درد که در جستجو سرآمد عمر شباب و شیب در این کار شد تمام و نشد

6 در آرزوی لقایش بسوختیم ای فیض گداخت جان که شود کار دل تمام و نشد

عکس نوشته
کامنت
comment