- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گداخت جان که شود کار دل تمام و نشد بس سوختیم در این آرزوی خام و نشد
2 هزار حیله برانگیختیم تا شاید بریم ره به سراپرده امام و نشد
3 به معرفت نرسی تا به وصل او نرسی که من به خویش نمودم صد اهتمام و نشد
4 فغان که در طلبش عمر رفت و یک ساعت ز وصل دلکش او کام خواستیم و نشد
5 دریغ و درد که در جستجو سرآمد عمر شباب و شیب در این کار شد تمام و نشد
6 در آرزوی لقایش بسوختیم ای فیض گداخت جان که شود کار دل تمام و نشد