میوه فروشی که یمن جاش بود از نظامی گنجوی خمسه 35

نظامی گنجوی

آثار نظامی گنجوی

نظامی گنجوی

میوه فروشی که یمن جاش بود

1 میوه فروشی که یمن جاش بود روبهکی خازن کالاش بود

2 چشم ادب بر سر ره داشتی کلبه بقال نگه داشتی

3 کیسه‌بری چند شگرفی نمود هیچ شگرفیش نمی‌کرد سود

4 دیده به هم زد چو شتابش گرفت خفت و به خفتن رگ خوابش گرفت

5 خفتن آن گرگ چو روبه بدید خواب در او آمد و سر درکشید

6 کیسه بر آن خواب غنیمت شمرد آمد و از کیسه غنیمت ببرد

7 هر که در این راه کند خوابگاه یا سرش از دست رود یا کلاه

8 خیز نظامی نَه گَهِ خفتن است وقت به ترک همگی گفتن است

عکس نوشته
کامنت
comment