- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مباد چشمهٔ شوق مرا فسردن موج چو اشک عرض گهر دیدهام به دامن موج
2 جهان ز وحشت من رنگ امن میبازد محیط بسمل یأس است ازتپیدن موج
3 ادب ز طینت سرکش مجو به آسانی خمیدهاست به چندین شکستگردن موج
4 گشاد کار گهر سخت مشکل است اینجا بریده میدمد از چنگ بحر ناخن موج
5 ز خویش رفتهای اندیشهٔ کناری هست بغلگشاده ز دریا برون دمیدن موج
6 فسادها به تحمل صلاح میگردد سپر ز تیغ کشیدهست آرمیدن موج
7 زبان به کام کشیدن فسون عزت داشت دمیده قطرهٔ ما گوهر از شکستن موج
8 چو عجز دست به سررشتهٔ هوس زدهایم شنیدهایم شکنپرور است دامن موج
9 نفس مسوز به ضبط عنان وحشت عمر نیاز برق ز خود رفتنیست خرمن موج
10 دماغ سیر محیط من آب شد یارب خط شکسته دمد از بیاضگردن موج
11 خموش بیدل اگر راحت آرزو داری که هستکمنفسی مانع تپیدن موج