گل رخت بباغ در فکندست از کمال‌الدین اسماعیل

کمال‌الدین اسماعیل

کمال‌الدین اسماعیل

کمال‌الدین اسماعیل

گل رخت بباغ در فکندست

1 گل رخت بباغ در فکندست وز چهره نقاب بر فکندست

2 بر راه صبا ز شکل غنچه صد صرّۀ پر ز زر فکندست

3 اسباب نشاط و عیش عالم نوروز بیکدگر فکندست

4 شد تشنه بخون لاله سوسن زین روی زبان بدر فکندست

5 چون نافۀ مشک نا رسیده لاله همه کوه و در فکندست

6 آمیخته خون و مشک با هم بی قیمت و بی خطر فکندت

7 آهویی رمیده گویی آنرا از ترس برهگذر فمندست

8 آب دهن سحاب نرگس در دیدةۀ بی بصر فکندست

9 بلبل ز قدوم گل در اطراف آوازۀ شور و شر فکندست

10 از آب سنان کشیده سوسن وز آتش گل سپر فکندست

11 ز اندیشه بخویشتن فرو شد تا بر رخ گل نظر فکندست

12 گویی همه شب شراب خوردست نرگس که چو مست سرفکندست

13 نی نی که ز شرم چشم یارم خود را بخراب در فکندست

عکس نوشته
کامنت
comment