1 موسم گل دو سه روزست ،به سر خواهد شد می درآید، که گل زرد به در خواهد شد
2 چون فلک روی زمین از سمن و سوسن و گل همه پر زهره و برجیس و قمر خواهد شد
3 غنچه چون با لب خشک آمده بود از اول غالب آنست که با دیدهٔتر خواهد شد
4 غصه چون دست برآرد تو به می دست گرای که چو سرمست شوی غصه به سر خواهد شد
5 دیگر از بهر جهان حال دگر گونه مکن که جهان دیگر و این حال دگر خواهد شد
6 مدعی، تا دل ما عشق نورزد پس ازین گو: مده پند که این رنج بتر خواهد شد
7 تیر عشق از چپ و از راست روانست هنوز گو: بنه تن به هلاک، آنکه سپر خواهد شد
8 اوحدی، نام طلب کن تو، که این قالب و قلب وقت آنست که بیعین و اثر خواهد شد
9 رندی و عاشقی، از خلق چه پوشانی حال؟ که جهان را هم ازین حال خبر خواهد شد
دیدگاهها **