- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گل خلعت نو داد دگر شاخ کهن را بر سلطنت حسن سجل ساخت چمن را
2 شاخ گل خوش بو به ره باد سحرگاه بگشود سر نافه غزالان ختن را
3 شد لاله به خمیازه به یاد می لعلت از باده لبالب چو قدح دید دهن را
4 افراخت صراحی سر و گردن به توجه تا خوش به کف مست دهده جام ذقن را
5 سر تا قدم نی به تماشا نگران شد تا خوب دهد چنگ به مطرب برو تن را
6 حوران بهاری به نثار می و مطرب در بوسه گرفتند سراپای چمن را
7 در عهد می و نغمه ز بس دید درستی سنبل ز خم جعد برون کرد شکن را
8 گلبرگ بناگوش رخت بود مناسب گل دست شد و بست بر او زلف رسن را
9 بر گوش خورد نعره احسنت «نظیری » پرسی اگر از مرده صدساله سخن را