- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گل بباغ آمد ولی از عمر خود کامی نیافت خارها در زیر پهلو داشت آرامی نیافت
2 کرد بلبل پیش گل بنیاد درد دل بسی زود گل بگذشت و آن درد دل اتمامی نیافت
3 وه چه ملکست این که دور گل گذشت کس درو رونق بزمی ندید و نشاه جامی نیافت
4 دوخت دوران از لطافت خلعتی اما چه سود قابل تشریف این خلعت گل اندامی نیافت
5 گل که دیر آمد چرا زین باغ رحلت کرد زود غالبا چون من ز کس اعزاز و اکرامی نیافت
6 چون ننالیم از جفای گردش گردون دون هیچ کار ما ز دور او سرانجامی نیافت
7 پایه قدر سخن دانان فضولی پست شد زین سبب هرگز درین کشور کسی نامی نیافت