شبی کز دیده سیل لاله از اسیر شهرستانی غزل 283

اسیر شهرستانی

آثار اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

شبی کز دیده سیل لاله گون بیرون نمی آید

1 شبی کز دیده سیل لاله گون بیرون نمی آید دلم از خجلت بخت زبون بیرون نمی آید

2 کجا تاب نوازشهای عشق گرمخو دارد دلی کز عهده شکر جنون بیرون نمی آید

3 نجوشید از دلم خون تا نرفت از یاد بیدادش که پیکان تا بود در زخم خون بیرون نمی آید

عکس نوشته
کامنت
comment