هجوم سیل سرشکم ز دل اثر از فضولی بغدادی غزل 107

فضولی بغدادی

آثار فضولی بغدادی

فضولی بغدادی

هجوم سیل سرشکم ز دل اثر نگذاشت

1 هجوم سیل سرشکم ز دل اثر نگذاشت ز من که آتشم این آب یک شرر نگذاشت

2 درون سینه من هر چه بود آتش عشق همه بسوخت غمی چند بیشتر نگذاشت

3 جفا نگر که ز بهر تسلیم شب هجر خیالی از تو مرا اشک در نظر نگذاشت

4 بحال دیده بگریم که بهر گریه او حرارت دل من آب در جگر نگذاشت

5 غلام زخم خدنگ توام که خون دلم برون بریخت بامید چشم تر نگذاشت

6 کجا روم که سرکشم بجز دیار فنا ز بهر بودن من منزل دگر نگذاشت

7 هزار بار شدم مایل طریق ورع مرا محبت خوبان سیمبر نگذاشت

8 هزار شکر که لطف ازل فضولی را ز لذت الم عشق بی خبر نگذاشت

عکس نوشته
کامنت
comment