- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کو شعلهٔ دردیکه به ذوق اثر داغ خاکستر من سرمه کشد در نظر داغ
2 افسردگی از طینت من رنگ نگیرد چونکاغذ آتش زدهام بال و پر داغ
3 غمخواری ما سوخته جانان چه خیالست جز شعله نسوزد جگر کس به سر داغ
4 هر چند ندارد ره ما منزل تحقیق چون شمع روانیم همان بر اثر داغ
5 از اهل هوس جرأت عشاق محالست زبن بیجگری چند نجویی جگر داغ
6 هر لخت دل آیینهٔ برقیست جهانسوز خورشیدکشیده است جنونم به بر داغ
7 هر چند جهان خندهٔ یک لالهستانست کو دل که برد رنگ قبول از نظر داغ
8 مهتاب شبستان خیالم بر رویی است آن بهکهگل پنبهگذارم به سر داغ
9 با عجز بسازیدکه صد شعله درین دیر شمشیر شکستهست به زیر سپر داغ
10 ما را به بلای سیهیکرد مقابل یاربکه بسوزد کف آیینهگر داغ
11 بیدل ز دلم طاقت پرواز ندارد هر چند به صد شعله برد بال و پر داغ