ماهی که مه از قفای او از خاقانی شروانی غزل 388

خاقانی شروانی

آثار خاقانی شروانی

خاقانی شروانی

ماهی که مه از قفای او بینی

1 ماهی که مه از قفای او بینی خورشید ز روی و رای او بینی

2 جوزا کمر کلاه او یابی گردون گرهٔ قبای او بینی

3 عاشق‌تر و زارتر ز من یابی آن سایه که در قفای او بینی

4 او خود نزید برای ما هرگز جان کندن ما برای او بینی

5 اندر دل سنگ اگر نشان جوئی هم سوختهٔ هوای او بینی

6 با این همه گنج‌های پر معنی خاقانی را گدای او بینی

7 از لب بفرست شربت وصلی ای یار اگر شفای او بینی

عکس نوشته
کامنت
comment