- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ماهی که مه از قفای او بینی خورشید ز روی و رای او بینی
2 جوزا کمر کلاه او یابی گردون گرهٔ قبای او بینی
3 عاشقتر و زارتر ز من یابی آن سایه که در قفای او بینی
4 او خود نزید برای ما هرگز جان کندن ما برای او بینی
5 اندر دل سنگ اگر نشان جوئی هم سوختهٔ هوای او بینی
6 با این همه گنجهای پر معنی خاقانی را گدای او بینی
7 از لب بفرست شربت وصلی ای یار اگر شفای او بینی