-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آن پریچهره که دیوانه اش اهل نظرند عاشقانش همه دیوانه تر از یکدگرند
2 آه ازین عشوه نمایان که بهر چشم زدن در نظر چشمه ی نوشند و بدل نیشترند
3 روی او پرو شمعیست که افروخت جهان دیگران نور چراغند که بر یکدگرند
4 نکشم آه و کشم بر رخ دل پرده ی صبر آه ازین قوم که بر داغ نهان پرده درند
5 ماه رخسار تو دارد اثر مهر تمام خوبرویان دگر چون مه نو بی اثرند
6 از غلوی می عشق تو خبردار یکیست باقی آنند کزین رطل گران بیخبرند
7 گر هزارند حریفان تو در چند هزار بدو جام از می عشق تو یکی جان نبرند
8 بس کن این گریه ی شبگیر فغانی که چو صبح مردم از اشک جگرگون تو خونین جگرند