- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چشم از دو جهان دوخت تماشای تو ما را کرد از همه بیزار تمنای تو ما را
2 این دیده که ما را بتو سرگرم چنین ساخت هم سوخته بیند بته پای تو ما را
3 رفتی و سراپای ترا سیر ندیدیم داغی بجگر ماند زهر جای تو ما را
4 تا چند بفردا فگنی کار دل ما جنت ندهد وعده ی فردای تو ما را
5 مائیم و تو، دیگر سخن غیر چه گوئیم پروای کسی نیست زسودای تو ما را
6 هر دم چه خراشی دل احباب فغانی بس کن که سری نیست بغوغای تو ما را