1 ای چشم و چراغ آفرینش رنگین گل باغ آفرینش
2 از رایحه بهار خلقت گلدسته دماغ آفرینش
3 از باده حقشناسی تو دل گشته ایاغ آفرینش
4 مست است اسیر در ره تو از جام سراغ آفرینش
1 کسی طی می تواند کرد راه ای بیابان را که پای شوق او از سبزه نشناسد مغیلان را
2 به جایی می رسد پاکیزه گوهر گرچه در اول صدف زندان نماید قطره باران نیسان را
1 فسونی خوانده چشمت شیشهها را که نرگسدان کند اندیشهها را
2 خدایا وحشیان را رام ما کن نخستین این تغافلپیشهها را
1 بحر عشق است و وفا گوهر پاک است اینجا کشتی چاره گران سینه چاک است اینجا
2 سیر بازار وفا محشر ارباب دل است عالم تفرقه یک دامن پاک است اینجا