- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هستی به حقیقت ای سنایی در دیدهٔ عقل روشنایی
2 مقبول همه صدور گشتی این کار تو نیست جز خدایی
3 آیم بر تو به طبع زیراک دانم که به نزد من نیایی
4 لیکن چکنم چگونه آیم چون نیست خبر که تو کجایی
5 معذورم اگر که میفرستم نزدیک تو شعر ای سنایی
6 هر کس که برد به بصره خرما بر جهل خود او دهد گوایی
7 چون آمدهای مرو ازیراک ما را چو دو دیده می ببایی