-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بشارت باد ای عاشق که یار آمد بمهمانی سبک جان را نثارش کن مکن دیگر گرانجانی
2 چرا آشفته عقلی گر از عشقش خبر داری چرا وابسته جانی اگر جویای جانانی
3 اگر خواهی که عشق او گریبان گیر جان گردد برافشان دامن همت ز گرد عالم فانی
4 الا ای طایر قدسی در این گلشن چه میپوئی مگر یادت نمی آید ز گلشنهای روحانی
5 چو بومان گرد هر ویران چرا سرگشته میکردی بسوی شاه خود بازآ که تو شهباز سلطانی
6 برآور یکنفس از جان بسوزان این دو عالم را که تا جانان پدید آید از این جلباب ظلمانی
7 به تیغ عشق جانان شو که تا عمر ابد یابی بحکم نص فرقانی
8 دلا در بوته عشقش دمی بگداز و صافی شو که نقد قلب نستانند صرافان ربانی
9 حسین ار بنده فرمان شوی سلطان عشقش را سلاطین جهان الحق کنندت بنده فرمانی