1 ذات و صفت و فعل همه آن وی است بود همهٔ خلق به فرمان وی است
2 جمعیت عالم و پریشانی او در مرتبهٔ جمع و پریشان وی است
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 شاه خودرائی است این سلطان ما جان فدای او و او جانان ما
2 با دلیل عقل عاشق را چه کار حال ذوق ما بُود برهان ما
1 نسب بی حسب چنان نبود به حسب خود نسب به کار آید
2 نسب عالیش بود به کمال به حسب گر نسب بیاراید
1 گر بیازارد مرا موری نیازارم ورا خود کجا آزار مردم ای برادر من کجا
2 نزد ما زاری به از آزار ، بی زاری مباش تا نگیرد بر سر بازار آزاری تو را
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به