-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دشمن از بهر تو گر طعنه زند بر دل و دینم دل من دوست ندارد که کسی بر تو گزینم
2 گر چه با من نفسی از سر مهری ننشینی اگرم بر سر آتش بنشانی بنشینم
3 من به صدق آمدهام پیش تو، بیرغبت از آنی تو نداری خبر از حال من، آشفته ازینم
4 گر در افتد به کمندم، صنما، چون تو غزالی کاروانها رود از نافهٔ اشعار به چینم
5 در گلستان جمال تو گر آیم به تماشا باغبان گو: مکن اندیشه، که من میوه نچینم
6 گرم از خاک لحد کلهٔ پوسیده برآری آیت مهر تو باشد رقم مهر جبینم
7 شب ز فریاد من شیفته همسایه نخسبد کاوحدیوار ز سودای تو با ناله قرینم