- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کو سرانجامی که شب روشن کنم کاشانه را آورم شمع و بدست آرم دل پروانه را
2 بی لبت در پای گلبن بس که خالی ماندهاست میکند بلبل خیال آشیان پیمانه را
3 کلبه ما بیسرانجامان چراغی گو مدار ما نرنجانیم از خود خاطر پروانه را
4 گر ز چشمم بوی خون آید گناه دیده نیست بر سر لخت جگر باشد بنا این خانه را
5 خامه تکلیف از بیگانه برنگرفته عشق شانه محراب است در زلفت دل دیوانه را
6 درد دل قدسی مگو با مردمان چشم خویش محرم این راز نتوان کرد هر بیگانه را