کو سرانجامی که شب روشن کنم از قدسی مشهدی غزل 13

قدسی مشهدی

آثار قدسی مشهدی

قدسی مشهدی

کو سرانجامی که شب روشن کنم کاشانه را

1 کو سرانجامی که شب روشن کنم کاشانه را آورم شمع و بدست آرم دل پروانه را

2 بی لبت در پای گلبن بس که خالی مانده‌است می‌کند بلبل خیال آشیان پیمانه را

3 کلبه ما بی‌سرانجامان چراغی گو مدار ما نرنجانیم از خود خاطر پروانه را

4 گر ز چشمم بوی خون آید گناه دیده نیست بر سر لخت جگر باشد بنا این خانه را

5 خامه تکلیف از بیگانه برنگرفته عشق شانه محراب است در زلفت دل دیوانه را

6 درد دل قدسی مگو با مردمان چشم خویش محرم این راز نتوان کرد هر بیگانه را

عکس نوشته
کامنت
comment