-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خاور که آسمان بکمند خیال اوست از خویشتن گسسته و بی سوز آرزوست
2 در تیره خاک او تب و تاب حیات نیست جولان موج را نگران از کنار جوست
3 بتخانه و حرم همه افسرده آتشی پیر مغان شراب هوا خورده در سبوست
4 فکر فرنگ پیش مجاز آورد سجود بینای کور و مست تماشای رنگ و بوست
5 گردنده تر ز چرخ و رباینده تر ز مرگ از دست او به دامن ما چاک بی رفوست
6 خاکی نهاد و خو ز سپهر کهن گرفت عیار و بی مدار و کلان کار و تو بتوست
7 مشرق خراب و مغرب از آن بیشتر خراب عالم تمام مرده و بی ذوق جستجوست
8 ساقی بیار باده و بزم شبانه ساز ما را خراب یک نگه محرمانه ساز