-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 غبار کوی تو گر توتیای دیده شود بهرچه چشم گشایم بهشت دیده شود
2 بغیر من که ببزم وصال راهم نیست کسی ندیده که پروانه پر بریده شود
3 بسر مزن که تنت را چو شمع بگدازد گلی که از چمن روزگار چیده شود
4 خلاف گفته او تا عمل کنم باید که پند ناصح پرگو گهی شنیده شود
5 بصبر کوش که گر خار جور گردون را زپا بر آری در دیده ات خلیده شود
6 ز آه و ناله طمع بسته ام که رام شود چنان شکاری کز دم زدن رمیده شود
7 برای گردن جان کم زطوق لعنت نیست زبار منت کس گر قدت خمیده شود
8 زجوش خون شهیدان اگر در آن سر کوی کسی بخاک نشیند بخون طپیده شود
9 رسید هر که بحد کمال خواری دید بلی بخاک فتد میوه چون رسیده شود
10 کلیم پیر شدی وقت آن هنوز نشد که طفل طبع زشیر هوس بریده شود