- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 غبار تفرقه هر جا بود مقابل جمع به هم رسیدن لبهاست قاصد دل جمع
2 ندیده هیچکس از کارگاه کسب و کمال به غیر وضع ادب صورت فضایل جمع
3 دمی فراهم شیرازهٔ تأمل باش کتاب معنیات اجزا شد از دلایل جمع
4 به کارگاه هوس احتیاجت این همه نیست تو فرد ملک غنایی مباش سایل جمع
5 مدوز کیسه به وهم ذخیرهٔ انفاس که این نقود پراکنده نیست قابل جمع
6 کجا بریم غم ذلت گرانجانی که میکشیم به یک ناقه بار محمل جمع
7 تو در خیال تعلق فسردهای ورنه همان جداست چه خاک و چه آب در گل جمع
8 نرست موجی ازین بحر بیتلاش گهر تو هم بتاز دو روزی به حسرت دل جمع
9 حساب عبرتی از پیش پا مشو غافل چو اشک شمع همان خرجگیر داخل جمع
10 هزار خوشه درین کشت دانه شد بیدل به غیر تفرقه چیزی نبود حاصل جمع