غبار از دل به مژگان روبم از نظیری نیشابوری غزل 26

نظیری نیشابوری

آثار نظیری نیشابوری

نظیری نیشابوری

غبار از دل به مژگان روبم و بینم نشانش را

1 غبار از دل به مژگان روبم و بینم نشانش را به آب دیده شویم خاک و جویم آستانش را

2 ز مستی‌های شوق آن بلبل شوریده‌احوالم که نشناسد اگر صدبار بیند آشیانش را

3 اثر می‌کرد گاهی ناله‌ام، از بس که نالیدم کنون از ناله من خواب آید پاسبانش را

4 همه در عشق او از رشک با من دشمن جانند که با من مهربان سازد دل نامهربانش را

5 مرا زی عشق شورانگیز درد رشک خواهد کشت که هرکس بر سر هر کوی خواند داستانش را

6 سوال بوسه‌ای کردم از آن لب رخ گزید از قهر ضیافت کرد ابرامم به شیرینی لبانش را

7 «نظیری» قاتلی دارد که آمرزیده می‌گردد سگان از کوی او گر بگذرانند استخوانش را

عکس نوشته
کامنت
comment