1 طبل از وصل تو چنان نالد که من اندر فراق روح کسل
2 من روا دارم و همی گویم که روا داری ای نگار چگل
3 کاسه سازم تو را ز تارک سر پوست بندم بر او ز پرده دل
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 محمد ای به جهان عین فضل و ذات هنر تویی اگر بود از فضل و از هنر پیکر
2 تو را خطیبی خوانند شاید و زیبد که تو فصیح خطیبی به نظم و نثر اندر
1 ای عزم سفر کرده و بسته کمر فتح بگشاده چپ و راست فلک بر تو در فتح
2 مسعود جهانگیری وز چرخ سعادت هر لحظه به سوی تو فرستد نفر فتح
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به