- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نم باران ز بستان گرد رفته است طبیعت را گلی از گل شکفته است
2 نسیم آزاد میآید به بستان چرا پس مرغکان را دل گرفته است
3 عجب شوری بپاکردست بلبل ندانم عشق در گوشش چه گفته است
4 به ما جز عشق و آزادی مده پند که عاشق حرفمردم کم شنفته است
5 بهارا بیش ازبن درگوش ملت مزن گلبانگ آزادی که خفته است